ستايشستايش، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 20 روز سن داره

ستایش فرشته کوچولوی ما

خيلي ناراحتم....

1391/3/8 10:43
190 بازدید
اشتراک گذاری

دختركم ديروز يه اتفاق بدي افتاد كه خيلي بابتش ناراحتم

ديروز ظهر با بابا و خاله حليمه و شوهرخاله رفتيم لويزان ناهار اونجا بوديم بساط كباب و.... كلا خوش گذشت تو هم اونجا خيلي دختر خوبي بودي و اصلا اذيت نكردي (عکساشو بعدا میزارم این بعدا کی میاد خدا میدونه!!)

 غروب كه برگشتيم خونه خواستم لباس اتو كنم كه تو طبق معمول هي دوروبرم ميچرخيدي و ميخواستي دست بزني و هي ميگفتي: اتو به (etoo be)  كه يهو از پشت سرم نميدونم چجوري  افتادي رو اتو و اتو هم افتاد.........

واي ميخواستم اتو رو بردارم ولي نميدونستم چجوري كه نخوره بهت خلاصه نميدونم چجوري گرفتمت بس كه هول شده بودم و تو زدي زير گريه و منم همزمان باهات گريه كردم خيلي ترسيدم هي دست و پاهاتو نگاه كردم ولي يهو ديدم كه اي واااااااااي صورت خوشكلت سوخته .....

يكم كه گريه كردي خوابوندمت بعد به بابا زنگ زدم كه داره مياد خونه برات پماد سوختگي بخره طفلكي بابا كلي از پشت تلفن دلداريم داد كه چيزي نيست و جاش نمي مونه ولي خب ميدونم كه خودش خيلي ناراحته....

بميرم برات دختركم...بيدار كه شدي بابا كه اومد خونه مثل هر شب كلي باهاش توپ بازي كردي و خنديدي ........فداي خنده هات

ولي هر بار كه بهت نگاه ميكنم ناراحت ميشم و حرص ميخورم ديشب معدم درد گرفته بود بس كه حرص خوردم ...امروزم سرم درد ميكنه

دختر قشنگم نمي تونم خودمو ببخشم .......كاش زودي خوب شي و این خاطره تلخ از ذهنم پاک شه

خدایا خودت ستایشمو همیشه و همه جا در پناه خودت حفظ کن.....

خدایا سپردمش به خودت......

خب اینم بگم که از پریروز گفتن اسمتو هم یاد گرفتی البته چون "س" رو بلد نیستی بگی تا بهت میگیم اسمت چیه: میگی تاااایش .........قربونت برم که خودت "س" اسمتو حذف میکنی.....همونجوری که به سینا میگی اینا!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان النا
27 خرداد 91 9:00
جاش میره .... اصلا نگران نباش
مارال
14 تیر 91 10:31
وای عزیز دلم تا این کوچولو ها بزرگ شن ما مردیم و زنده شدیم.....

امیدوارم زودی خوب شی ستایش کوچولوی بلا


مرسي خاله مارال جونمممممم

سما مامان امیر مهدی
19 مرداد 91 3:43
فدای این ستایش شیطون.درسته که این فسقلی ها خیلی کارهای خطرناک میکنن ولی وقتی خطر از بیخ گوششون میگذره واقعا حس میکنیم که فرشته ها مواظبشون هستن.خدا رو شکر که به خیر گذشت.