ستايشستايش، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 8 روز سن داره

ستایش فرشته کوچولوی ما

دختر شيرين من...

1391/7/12 9:25
633 بازدید
اشتراک گذاری

خب بازم ميخوام از روزايي كه داره به سرعت باد ميگذره بگم از اين روزا كه هر روز يه چيز تازه از شيرين كارياتو رو ميكني و من و بابا واقعا مرور زمانو حس نميكنيم يهو به خودمون ميايم كه بازم آخر هفته شد، بازم يه هفته گذشت و تو يه هفته بزرگتر و شيرين تر و عزيزتر شدي

يه شب كه با بابا اومدي خونه ديدم يه توپ دارم قلقلي رو ميخوني عزيزم خيلي تعجب كردم چون تا حالا خودم اين شعرو برات نخونده بودم !! ولي بابا گفت كه چند وقته تو پارك برات اينو ميخونه و تو ياد گرفتي

وقتي كه ميخواي از كنارمون رد شي اگه جا تنگ باشه مثلا از بين من و ديوار! موقع رد شدن ميگي: ببشيد!!(ببخشيد) الهي فداي اون ادبت بشم ماماننننننننننننن

وقتي كه با هم حرف ميزنيم و ميگيم چه خبر؟ تو فورا ميگي سامتي! (سلامتي)

موقع بازي مثلا داري با تلفن حرف ميزني واسه خودت تند و پشت سر هم ميگي : سلام ، خوبي؟ بابا خوبه؟ مامان خوبه؟

ميزني به در و بعد ميگي : كيه؟ منم ، بفرمائيد تو!

يه روز كه موقع صبحانه داشتم برات لقمه ميگرفتم لاي نون رو باز كردم و توش برات كره گذاشتم دادم بهت، تا ميخواستي بزاري دهنت ميگفتي : مجتبي اينجوريييييييييي و بعد ميزاشتي توي دهنت! و با هر لقمه ت اينو تكرار ميكردي من و بابا مونده بوديم كه منظورت چيه؟بعد كه تلفني اين قضيه رو واسه خاله تعريف كردم گفت واي آره ، خب مجتبي همينجوري لاي نون رو باز ميكنه و كره يا پنير ميزاره توش، الهي مامان فدات عزيزم آخه حدود سه ماهي هست كه ما خاله و شوهر خاله مجتبي رو نديديم تو كي اينو ديدي و تو حافظت ضبط كردي؟؟!!!

بابا بهت ميگه دختر ناز بابا كيه ؟ تو فورا ميگي : منم منم

بهت ميگيم فاميليت چيه: ميگي :اسين زاده ( حسين زاده)

از اينكه موهاتو شونه كنم و مخصوصا اينكه گل سر به موهات بزنم فراري هستي و همينطور از لباس عوض كردن واسه همينم هميشه قبل از بيرون رفتن مراسم داريم تو ميدويي و فرار ميكني منم دنبالت!!!

 

خب اينم يه عكس از دخترك ناز خودم وقتي كه كنار اثر هنريش ژست ميگيره!!!!!

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان النا
16 مهر 91 14:02
والله هنرمندا همچین ژستی کنار هنراشون نمیگیرن هههههههه

ماشاالله به ستایش .........

اثر هنریش رو پاک نکنیاااااااا



ههههههههه
هنوز كه پاكش نكردم!!
سما مامان امیر مهدی
22 مهر 91 0:46
جیگر این دخمل نازو برم من با این اثر هنریش که وقتی دقت کردم دیدم.ماشالا

ماشالا صبا جون خیلی توی حرف زدن پیشرفت کرده. براش اسفند دود کن و بگو بیاد یه خورده با این پسری ما کار کنه بلکه موثر واقع بشه....


مرسي عزيزم ......سما جون اميرمهدي هم بزودي برات مثل بلبل حرف ميزنه و يهويي واست جمله بندي ميكنه

لادن
8 آبان 91 9:06
وااااااااای من تا حالا وبلاگ ستایش گلم رو ندیده بود . مامان ستایش خسته نباشیییی فک کنم منم دیگه باید واسه بردیا یه وبلاگ جداگانه بزنم. بعد بزرگ شه میگه مامان بد همه دوستام وبلاگ دارن الا من!
لادن
8 آبان 91 9:07
آدرسمو یادم رفت
لادن
11 آبان 91 16:49
ستایش خانم مامانم برام وبلاگ زده بیا پیشم. از طرف بردیا


باشه برديا جون مرسي
فهیمه و صدرا
15 آبان 91 12:42
چلچل زبون خاله چطوره؟ خاله یواش یواش توی حرف زدن هنرمندی دیگه این اثر هنری هم باعث می شه مامانت نداد خودم بیام و به دزدمت عاچققققققققققتم خاله