سفرنامه تير 91
سه شنبه هفته قبل زودتر از شركت اومدم خونه و بعد همراه تو و بابا راه افتاديم به سمت شمال نزديكاي كرج يادم افتاد كه اي واييييييييي كيفمو جا گذاشتم .....پول و كارت بانكي .....موبايل.......دوربين و يه سري ديگه از وسايل كه تو كيفم بود جا موند بيشتر از همه دلم واسه نياوردن دوربين سوخت كه البته چند روزي كه اونجا بوديم دوربين خاله دستم بود و البته موبايل مامان جون از وقتي كه رسيديم واسه همه دلبري كردي و مثل دفعه قبل نبود كه هي بخواي به من بچسبي و با مانجون و باجون و دايي گفتنات حسابي دلشونو بردي البته قبلا هم بلد بودي ولي چون ايندفعه غريبي نميكردي و صداشون ميزدي بهشون چسبيد! فرداش هم سه تايي باهم رفتيم بيرون ..بابا يه...
نویسنده :
مامان فرشته کوچولو
10:39